THIS ROBOT COULD BE THE KEY TO EMPOWERING PEOPLE WITH DISABILITIES
این ربات می تواند کلیدی برای توانمندسازی افراد دارای معلولیت باشد
It was a PR2, from the robotics company Willow Garage, and Georgia Tech robotics professor Charlie Kemp was demonstrating how the PR2 was able to locate a person and bring them a bottle of medicine. For most of the people watching that day, the PR2 was little more than a novelty. But for Evans, the robot had the potential to be life changing. “I imagined PR2 as my body surrogate,” Evans says. “I imagined using it as a way to once again manipulate my physical environment after years of just lying in bed.”
این یک PR2 از شرکت روباتیک Willow Garage بود و چارلی کمپ، استاد رباتیک جورجیا تک، نشان می داد که چگونه PR2 می تواند یک فرد را پیدا کند و یک بطری دارو برای آنها بیاورد. برای اکثر افرادی که آن روز تماشا می کردند، PR2 چیزی بیش از یک چیز جدید بود. اما برای ایوانز، این ربات پتانسیل تغییر زندگی را داشت. ایوانز می گوید: «من PR2 را جایگزین بدنم تصور کردم. تصور میکردم از آن به عنوان راهی برای دستکاری مجدد محیط فیزیکی خود پس از سالها دراز کشیدن در رختخواب استفاده کنم.»
It’s simple to use and gives users—and their caregivers—much needed independence
استفاده از آن ساده است و به کاربران – و مراقبان آنها – استقلال بسیار مورد نیاز می دهد
The robot that Kemp and Edsinger designed is called Stretch
رباتی که کمپ و ادسینگر طراحی کردند Stretch نام دارد
“Robots are something that was always science fiction for me,” Jane Evans told me. “When I first began this journey with Henry, it never entered my mind that I’d have a robot in my house. But I told Henry, ‘I’m ready to take this adventure with you.’ Everybody needs a purpose in life. Henry lost that purpose when he became trapped in his body, and to see him embrace a new purpose—that gave my husband his life back.”
جین ایوانز به من گفت: «روبات ها چیزی هستند که همیشه برای من علمی تخیلی بودند. وقتی برای اولین بار این سفر را با هنری شروع کردم، هرگز به ذهنم خطور نکرد که یک ربات در خانه ام داشته باشم. اما من به هنری گفتم، “من حاضرم این ماجراجویی را با تو ببرم.” هر کسی در زندگی به هدفی نیاز دارد. زمانی که هنری در بدنش گرفتار شد، این هدف را از دست داد، و دیدن او در آغوش گرفتن هدف جدیدی – که زندگی شوهرم را به او بازگرداند.»